بعد از یک هفته شلوغ و سخت کاری خوب است به ذهنمان استراحت بدهیم و با مطالعه کتابهای طنز به بهتر شدن حالمان کمک کنیم و جیره یک هفته خنده و شادیمان را از کتاب برداریم.
1. دن کیشوت
شاید تاکنون هیچ کتابی به اندازه کتاب رمان دن کیشوت از سروانتس این همه مورد عشق و علاقه ملتهای گوناگون نبوده است. بسیاری از کتابها هستند که تنها به یک قوم و ملت اختصاص دارد و از حدود مرز یک کشور فراتر نمیرود؛ بسیاری دیگر در میان ملل دیگر هم خواننده دارد ولی تنها مورد پسند گروه روشنفکران یا مردم عادی یا طبقات ممتاز است. اما «دن کیشوت» همه مرزهای جغرافیایی و نژادی و اجتماعی و طبقاتی را درهم شکسته و همرنگ تمام دنیا شده است. همین بس که این رمان از ابتدای قرن هفدهم تاکنون بیش از هزار بار به بیشتر از سی زبان مختلف منتشر گردیده و ترجمه و تجدید چاپ شده است. از این داستان شگرف، خلاصهها فراهم آوردهاند، نمایشنامهها پرداختهاند، و بارها آنرا به صورت بالت و اپرا و فیلم سینمابه تصویر کشیدهاند.
«دن کیشوت» علیرغم تحولات و تغییراتی که در طی چند قرن گذشته در ذوق ادبی رخ داده هنوز از پرخوانندهترین کتابهاست.
دن کیشوت پهلوانی خیالی و بیدستوپاست که خود را شکستناپذیر میپندارد. او به سفرهایی طولانی میرود و در میانه همین سفرهاست که اعمالی عجیب و غریب از وی سر میزند. وی که هدفی جز نجات مردم از ظلم و استبداد حاکمان ظالم ندارد نگاهی تخیلی به اطرافش دارد و همه چیز را در قالب ابزار جنگی میبیند.
2. تاریخ روی تردمیل
پدرام ابراهيمي در این كتاب با زباني طنز و كنايه آميز، به روايت دويست رويداد تاريخي در حوزه هاي مختلف سياسي، پزشكي، هنري، اقتصادي و… از دريچه ي نگاه و انديشهي خود پرداخته، این اثر توسط انتشارات روزنه به چاپ رسیده است. این کتاب، کنسرو تاریخ است؛ یکجور «حافظه تاریخی همراه» برای آنها که از کوتاهی مدت حافظه تاریخیشان رنج میبرند. تقویم دویست رویداد تاریخی است از زادروزها، مرگهای طبیعی (مثل چیزخور و کاردی شدن) و مرگهای غیر طبیعی (مثل سکته)، جنگها، محاکمهها، سرنگونیها، اختراعها، عشقها، دروغها و البته، رازها، برای بیحوصلهها، تاریخگریزها و فراموشکارها.
3. چنین کنند جانوران
این کتاب شیرین و بامزه است و فصل های کوتاهی دارد. هر فصل درباره یک حیوان است و با زبانی طنز برداشتی انسانی از پندار و کردار هر حیوان یا به تعبیر مترجمان جانور دارد.
مثلا بخش ببر اینگونه شروع شده است: ببرها بسیار زیبا هستند، ولی وقتی بد میشوند نفرت انگیزند. بسیار هم شهوترانند، چون کار بهتری بلد نیستند و خب ما خودمان اینکارهایم میدانیم وقتی آدم هیچ کاری بلد نباشد مجبور به اشرافی گری و شهوترانی میشوند.
یا بخش سینه سرخ اینگونه شروع میشود: سینه سرخ خیلی هوچی و پر سر و صداست و به همین خاطر به او جارچی بهار میگویند. اواخر زمستان، قبل از روشن شدن هوا زیر پنجره اتاثق شما زیر آواز می زند و غیر از چند مکث کوتاه برای خوردن ناهار، آنقدر ادامه می دهد تا کارتان به تیمارستان بکشد.